با توجه به اعتراض شخص موسوم به " خواجه حافظ شیرازی " به خاطر رد صلاحیت ایشان در انتخابات اخیر جزایر لانگرهانس و حومه و با توجه به اصرار خود این شخص برای آشکار کردن اسناد عدم صلاحیت ایشان و همچنین لزوم شفافیت و روشنگری در جامعه تاریخ مدنی ،این جوابیه برای کنف کردن این آدم تهیه شده است.
خیلی از ما حافظ را می شناسیم و به او احترام می گذاریم غافل از اینکه پشت این چهره به ظاهر مردمی و دموکرات چه غول کریه و مجموعه رذایلی پنهان شده است.
با مرور پرونده این مهره سوخته چهره قبیح و فاسد او به خوبی مشخص می شود.این شخص علاوه بر فساد کامل اخلاقی کارهای بسیاری را در همسویی با بیگانگان، همکاری با عناصر سلطنت طلب، اشاعه منکر، فساد مالی و ترویج افکار التقاطی انجام داده است.
بررسی فساد اخلاقی او مجموعه بسیار مفصلی را می طلبد که در این کوتاه مجال آن
نیست .اکثرمطالب منتسب به ایشان موسوم به " دیوان " یا شرح مجالس لهو و لعب است و یا تحریک جوانان معصوم ما به کارهای بی تربیتی و مصرف انواع مشروبات و مخدرات است.
با نگاهی اجمالی به این کتاب نکات زیر مشهود است:
مصرف تریاک و تحریک جوانان معصوم ما به این کار:
دل ما را که ز مار سر زلف تو بجست
از لب خود به شفاخانه تریاک انداز
تریاکی بودن شاعر حتی از لحن شعر به خوبی پیداست چرا که همانند تریاکی های فول تایم " صفا خانه " را " شفاخانه " می گوید.
شرب خمر و برپایی مجالس لهو و لعب در خانه های فساد زیر نام خانه عفاف :
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند رد صلاحیت !!!!حتما ببین!
ولگردی و مزاحم ناموس مردم شدن در پارک رکن آباد شیراز
تا که اندر دام وصل آرم تذروی خوشخرام
در کمینم وانتظار وقت فرصت می کنم
بازهم تعریف و تمجید از شرب خمر :
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنــــاواحلی من قبلـــــه العـــــذارا
{معنی مصراع دوم: در نزد ما تحریک کننده تر و شیرین تر از بوسیدن گونه های دلبرکان است}
ترویج فساد و بی بند و باری با تعریف کردن صحنه های تحریک کننده فیلمهای بی ادبی :
زلف آشفته و خو کرده و خندان لب و مست
پیرهن جاک و غزلخوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیمه شب مست به بالین " من " آمد بنشست
بی ناموس بازی در دهی به نام قدح:
در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت
مصرف داروهای توهم زا از قبیل اکس و آمفی تامین در حمام و چرت و پرت گفتن در حال توهم زیر دوش :
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند!!!
استفاده بسیار از حرف "سین" برای تحریک جوانان معصوم ما به فساد و وسوسه این عزیزان:
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود
شایان ذکر است که این آدم از یک خانواده معلوم الحالی بوده و نه تنها خود او که پدرش هم آدم مشکوکی بوده است و خود او نیز به این مطلب اذعان دارد و در ابیاتی ابوی مرحومش را معرفی می کند :
نه من از جامه تقوا به در افتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
یا این بیت :
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
ناخلف باشم اگر من به جویـــــــــــی نفروشم
Laughing
از دیگر کارهای او توهین به فوتبالیستها و دست درآوردن برای این جوانان معصوم است.
مثلا شما این مصراع را ببینید :
گل در بر و می در کف و معشوق بکام است
این شعر راجع به " جیوانی می " مربی اسبق تیم سایپا است. به عقیده شاعر آقای " می " به بهانه نگاه کردن گلهای دیوید بکام از تلویزیون در حال چشم چرانی میان تماشاگران و علی الخصوص برای همسر محترم آقا دیوید است و حتی از دیدن او کف کرده است.
اصل شعر به گمان من اینطور بوده است:
" می " در کف و معشوق " بکام " است
مطالب فوق شمه ای از فساد اخلاقی او بود. حال به بررسی سیاست تشویش اذهان عمومی و تفرقه اندازی او می پردازیم :
دلی که غیب نمایست و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
کاملاً واضح است که قصد شاعر ایجاد تفرقه و اختلاف بین دو جناح است. تابلو است که " جام جم " در مصراع اول همان صدا وسیماست وغیب نما به معنای رابطه با دولت فخیمه ی انگلیس است.
مفهوم کلی بیت اینست که جناحی که با انگلیس رابطه دارد و قدرت رسانه ای را هم در اختیار دارد نباید نگران استعفای خاتمی " رییس جمهور جزایر لانگرهانس و حومه " باشد.
توهین به قوه مقننه و کنایه زدن به جلسات غیر علنی مجلس :
مصلحت نیست که از پرده برون افــــــتد راز
ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست
بی اهمیت جلوه دادن مجمع تشخیص مصلحت نظام و وظایف قانونی آن :
مصلحت دید من آنست که یاران همه کار
بگـــــــذارند وخـــــــم طره یاری گیرند
توهین مستقیم به دولت :
دیدم به خواب خوش که بدستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولـــــــت حواله بود!
افترا بستن به قوه قضاییه ومتهم کردن آن به اهمال و لاپوشانی در مورد مفاسد اقتصادی :
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد
کنایه به قضیه تغییرمواضع دولت در رابطه با بلوک شرق و کشور های سوسیالیستی:
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی ســـــوی خانه خمار دارد پیـــر ما
توجیه پدیده شوم و ننگین فرار مغزها و سرمایه ها :
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
اشاعه کذب و همکاری با بیگانگان :
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
شاعر به صراحت به همکاری با آمریکا ر اشغال افغانستان و باز کردن پای آن به ماوراء النهر اعتراف می کند.
همکاری با عناصر سلطنت طلب و اعتراف به اخذ پول از آنها :
بدین شعر تر و شیرین ز شاهنشه عجب دارم
که سرتاپای حافظ را چرا در زر نمی گیرد
نفی توطئه خارجی :
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
شاعر با این بیت همه مشکلات جزایر لانگرهانس را به گردن حکومت می اندازد و وجود توطئه خارجی را نفی می کند .
جاسوسی برای عناصر سلطنت طلب :
صد نامه فرستادم آن شاه سواران
پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد
اشاعه افکار التقاطی و شک در وجود روز قیامت :
گر مسلمانی از اینست که حافظ دارد
وای اگر از پــــس امروز بود فردایی
سرودن ترانه برای خوانندگان مهدور الدم و فاسد از جمله :
" این چه شوریست که در دور قمر می بینم " برای داریوش .
" ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی " برای هایده .
Let's talk about love" " برای سلندیون
" ای وای ای وای به ممد حیدری " برای ریکی مارتین و...
همانطور که دیدید اینها که ادعای آزادی و دموکراسی شان گوش فلک را پر کرده است در عمل دارای اینچنین سوابق پلید و خیانت کارانه ای هستند.
البته ملت هوشیار و همیشه در صحنه باید توجه داشته باشند اینها تنها بخشی از توطئه های آمریکای جهان خوار برای به زانو در آوردن ملت های آزاده است و ما باید با هوشیاری همه توطئه هارا خنثی کنیم .
حال تصور بفرمایید اگر ما صلاحیت این آدم را تایید می کردیم و خدای ناکرده ایشان وارد مجلس می شد ، آنوقت معلوم نبود چه پدری از این کشور و ملت قهرمان آن در می آورد. پس خیال نکنید وارد مجلس شدن آسان و کشکی است .