نمکدون

مطالب طنزوسرگرمی / همیشه خسته از روزای برفی | عشق پریشون شده دو حرفی

نمکدون

مطالب طنزوسرگرمی / همیشه خسته از روزای برفی | عشق پریشون شده دو حرفی

دانستنیها و اطلاعات عمومی جالب

هر تکه کاغذ را نمیتوان بیش از 9 بار تا کرد.

-در هرم خئوپوس در مصرکه 2600 سال قبل از میلاد ساخته شده است به اندازه ای سنگ بکار رفته که میتوان با ان دیواری اجری به ارتفاع 50 cmدر دور دنیا ساخت.

-هر سال از 600/557/31ثانیه تشکیل شده است.

-بزرگترین گل جهان فلوزیا نام دارد .

-بیشترین ضربان قلب راقناریها با1000بار در دقیقه وکمترین را فیل با27 بار در دقیقه دارد.

-اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا 97000 کیلو متر میشود.

-سرعت صوت در فولاد 14 بار سریعتر از سرعت ان در هواست.

- وقتی مگس بر روی یک میله فولادی مینشیند میله فولادی به اندازه دو میلیونیم میلیمتر خم میشود.

-نور خورشید فقط تا عمق 400متری اب دریا نفوذ میکند.

- امریکا تا 50 میلیون سال دیگر دو نیم خواهد شد.

- عدد 2520 را میتوان بر اعداد 1 تا10 تقسیم نود بدون انکه خارج قسمت کسری داشته باشد.

- فشار در مرکز خورشید تقریبا700میلیون تن بر452/6سانتی متر مربع است.

- طول عمر مردم سوید و ژاپن از دیگر ملل جهان بیشتر است.

-شیشه در ظاهر جامد به نظر میرسدولی در واقع مایعی است که بسیار کند حرکت میکند.

-داغ ترین نقطه کره زمین در دالول اتیوپی است . در این منطقه در یک روز عادی دمای هوا در سایه به 94 درجه فارنهایت میرسد.

-ابشار آنجل در ونزوئل20 بار بلندتر ازابشار نیاگارا است.

- یک لیتر سرکه درزمستان سنگینتراز تابستان است.

- 30 برابر مردمی که امروزه بر سطح زمین زندگی میکنند در زیر خاک مدفون شده اند.

- نزدیکترین ستاره به زمین بعد از خورشیدالفامنچوری است که فاصله ان تا زمین 3/4سال نوری است.


-تنها حیوانی که نمی تواند شنا کند شتر است.


- فلز اوسمیم سنگینترین ماده روی زمین است .


- ایا میدانید ۶۰٪ از ماهواره های جهان نظامی و ۴۰٪ بقیه غیر نظامی است.


- در هر ثانیه بیش از ۵۰۰۰ بیلیون بیلیون الکترون به صفحه تلویزیون بر خورد میکند و
تصویری را که شما تماشا میکنید بوجود می اورد.


ایا میدانید شانس شبیه بودن دو اثر انگشت یک به ‫64 میلیارد است‌.‏


- اگر امواج ماورای صوت را به قسمت محدودی از فضا که در ان گرد و غبار و یا ذرات
دود سیگار موجود باشد بتابانیم این ذرات با سرعت رسوب میکنند.


- ایا میدانستید درجه حرارت بالاترین قسمت یک شعله به 1540 درجه میرسد در حالی
که پایین ترین قسمت ان فقط 300درجه حرارت دارد.

- ایا میدانستید که معنی لغت کانادا به زبان سرخ پوستی یعنی روستای بزرگ.

- ایا میدانستید که قد انسان تا ۲۰, ۲۵ و گاها تا ۴۰ سالگی بلند میشود و از چهل سالگی به بعد قد انسان هر دو سال حدود شش میلی متر کوتاه میشود.

- آیا میدانستید که ناخنهای دست چهار برابر ، سریعتر از ناخن های پا رشد میکنند.

- آیا میدانستید که فقط با از دست دادن یک در صد از آب بدن ، احساس تشنگی میکنیم.

- آیا میدانستید که در حدود یک سوم سرطانهایی که در نهایت منجر به مرگ میشوند با آنچه که میخوریم در ارتباط هستند.

آیا میدانستید که دهان انسان روزانه یک لیتر بزاق تولید میکند.

- ایا میدانستید که تنها موادی که دارای یکی از عنصرهای آهن, کوبالت یا نیکل باشند جذب اهن ربا میشود.

- ایا میدانستید که مغز شما وقتی خواب هستید فعالیتش بیشتر است از وقتی که در حال تماشای تلویزیون هستید.

- آیا میدانستید که مغولستان بزرگترین کشور جهان است که به دریا و اقیانوس راه ندارد.

- آیا میدانستید که انگشت سبابه «نشان» از سایر انگشتان دست حساستر است.

- آیا میدانستید که ملکه موریانه پنجاه بار بزرگتر از جفت مذکر خود می باشد.

- ایا میدانستید چیتا یا یوزپلنگ سریعترین حیوان خشکی است . او در عرض
فقط 3 ثانیه تا 100 کیلومتر در ساعت سرعت می گیرد. رکوردی که حتی
سریعترین خودروهای فراری هم نتوانسته اند بشکنند.

- طبق آمار صندوق بین المللی پول، ایران از نظر فرار مغزها در بین 91 کشور در حال توسعه و توسعه نیافته جهان در مقام اول قرار دارد

-ایا میدانستید که برج آزادی که در بندر نیویورک(ایالات متحده امریکا) قرار دارد
92 متر ارتفاع و هدیه ای از طرف فرانسه است.قطعات این مجسمه کم کم با
کشتی از فرانسه به امریکا اورده شد و در انجا سر هم شد.

- ایا میدانستید تشکیل و تولد سیاره ای مشابه زمین حداقل به سه میلیون سال
نیاز دارد.

- آیا میدانستی که در هر شبانه روز تقریبا هیجده هزار لیتر خون در بدن به جریان انداخته میشود و این کار عظیم را قلب به تنهایی عهده دار است.

- ایا میدانستید که شمار تلفات جانی در جنگ جهانی دوم که بین
سالهای 1939 تا 1945 بود، بیش از بیست و شش میلیون نفر بود.

آیا میدانستید که تقریبا 300 متر مکعب گاز هلیم میتواند یک انسان را از روی زمین بلند کند

- آیا میدانستید که کرمهای ابریشم در پنجاه وشش روز هشتاد و شش هزار برابر خود غذا میخورند

- آیا میدانستید که تیز پروازترین حیوانات جهان پرندگانیاند که «پرستوک» نامیده میشوند پرستوک دم خاردار که در آسیا زندگی میکند ، قادر است با سرعتی بیش از صد و شصت کیلومتر در ساعت پرواز کند و با بالاترین میزان سرعت یک قطار سریعالسیر رقابت کند

- آیا میدانستید که کره مریخ با سرعت 240 کیلومتر درساعت به دور خورشید میچرخد

- آیا میدانستید که هرچه از مرکز زمین فاصله بگیریم نیروی جاذبه کمتر می شود، در نتیجه وزن کاهش می یابد ، وزن فردی که در خط استوا ایستاده از وزن همین شخص در قطب شمال و جنوب کمتر است زیرا در خط استوا زمین بر آمده تر و در قطب هموارتر است این تفاوت وزن حدود پنج درصد است

- آیا میدانستید که ظروف پلاستیکی تقریبا پنجاه هزار سال در برابر تجزیه و فساد مقاومند

- آیا میدانستید که رشد کودک در بهار بیشتر است

- آیا میدانستید که یک چهارم خاک روسیه در سال پوشیده از برف است

- آیا میدانستید حس بویاییه مورچه با حس بویاییه سگ برابری میکند

- جهان حدود 7/13 میلیارد سال پیش متولد شده است. فقط حدود 4درصد عالم از ماده ، به شکلی که ما می شناسیم تشکیل شده است ، یعنی ماده معمولی که ما می شناسیم و در آزمایشگاه وجود دارد، فقط 4درصد کل عالم را می سازد. 23درصد عالم را ماده تاریک سرد تشکیل داده که دانشمندان اطلاعات خیلی کمی درباره اش دارند و 73درصد باقی مانده را انرژی تاریک عجیب تشکیل می دهد که تقریبا تنها چیزی که در موردش می دانیم ، این است که وجود دارد! هندسه کیهان تخت است و مشاهدات WMAP مدل تورمی را تایید می کند که می گوید: جهان با مهبانگ شروع شد و در زمان کوتاهی خیلی سریع منبسط شد و سپس آهنگ انبساطش کند شد تا به مقدار کنونیش رسید. این انبساط ادامه خواهد داشت و جهان تا ابد منبسط خواهد شد. نتایج اخیر امکان توقف انبساط یا باز رمیدن جهان در خودش را رد می کند. طبق محاسبات نخستین ستاره ها 200 میلیون سال پس از تولید کیهان متولد شدند. به خاطر زمانی که طول کشیده تا این تابش به ما برسد این داده های جدید جهان را درست آن طور که بلافاصله پس از مهبانگ بوده ، نشان می دهد. این تابش دورترین چیزی است که دانشمندان تاکنون موفق به مشاهده آن شده اند

- تنها قسمت بدن که خون ندارد قرینه چشم است ادامه مطلب ...

صداقت..

دویست و پنجاه سال پیش از میلاد، در چین باستان، شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت.
او با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت که تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا از میان آنان دختری سزاوار را برگزیند.
وقتی که خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید، بشدت غمگین شد؛ چون دختر او مخفیانه عاشق شاهزاده بود.
دخترش گفت که او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو بختی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا .
دختر جواب داد: می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.
روز موعود فرا رسید و شاهزاده به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم ، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد،
ملکه آینده چین می شود. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت .سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد،
دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند؛ اما بی نتیجه بود و گلی نرویید.
روز موعود فرا رسید. دختر با گلدان خالیش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند.
شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد که دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود.
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است.
شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند، گل صداقت ... ؛:
زیرا همه دانه هایی که به شما دادم سنگریزه بود، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود.

چرخش روزگار...

روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد.تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد.دختر جوان و زیبائی در را باز کرد.پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.
دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.پسر با تمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت : «چقدر باید به شما بپردازم؟ » .دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی.مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.» پسرک گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم»
سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد.پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.
دکتر هوارد کلی ، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.هنگامیکه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد.لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد.در اولین نگاه اورا شناخت.
سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید.
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود.به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد.گوشه صورتحساب چیزی نوشت.آنرا درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.
زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد.چیزی توجه اش را جلب کرد.چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود.آهسته انرا خواند:
«بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است»

سخنانی از‌ گابریل گارسیا مارکز

1-دوستت دارم نه بخاطر شخصیت تو، بلکه بخاطر شخصیتی که من هنگام با تو بودن پیدا میکنم
2-هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تونمیشود
3-اگر کسی آنطور که میخواهی دوستت ندارد، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد
4-دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند
5-بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید
6-هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود
7-تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی، ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی
8-هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند، نگذران
9-خدا خواسته است که ابتدا بسیاری افراد نامناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را،به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر میتوانی شکرگزار باشی
10-به چیزی که گذشت غم مخور، به آنچه پس از آمد لبخند بزن
11-همیشه افرادی هستند که تو را می آزارندبا این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش که به کسی که تو را آزرده، دوباره اعتماد نکنی
12-خود را به فرد بهتری تبدیل کن و مطمئن باش که خود را میشناسی، قبل از آنکه شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد
13-زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار، بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش رانداری

دو دوست!!.

دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آنها از سر خشم بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود سخت آزرده شد ولی بدون آن که چیزی بگوید روی شنهای بیابان نوشت: امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد.
آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند. به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند. ناگهان آن که سیلی خورده بود لغزید و در برکه افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت برروی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد .
دوستش با تعجب از او پرسید: بعد از آن که من با سیلی تو را آزردم تو آن جمله را روی شنهای صحرا نوشتی ولی حالا این جمله را روی صخره حک میکنی؟
دیگری لبخندی زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار می دهد باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش آن را پاک کنند ولی وفتی کسی محبتی در حق ما می کند بایدآن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد.

فرصتهای زندگی

زندگی پر از فرصت های دست یافتنیه مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر ِ زیباروی کشاورزی بود. به نزد کشاورز رفت تا از او اجازه بگیره. کشاورز براندازش کرد و گفت: پسر جان، برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر رو یک به یک آزاد میکنم، اگر تونستی دم هر کدوم از این سه گاو رو بگیری، میتونی با دخترم ازدواج کنی. مرد جوان در مرتع، به انتظار اولین گاو ایستاد. در طویله باز شد و بزرگترین و خشمگین‌ترین گاوی که تو عمرش دیده بود به بیرون دوید. فکر کرد یکی از گاوهای بعدی، گزینه ی بهتری باشه، پس به کناری دوید و گذاشت گاو از مرتع بگذره و از در پشتی خارج بشه. دوباره در طویله باز شد. باورنکردنی بود! در تمام عمرش چیزی به این بزرگی و درندگی ندیده بود. با سُم به زمین میکوبید، خرخر میکرد و وقتی او رو دید، آب دهانش جاری شد. گاو بعدی هر چیزی هم که باشه، باید از این بهتر باشه. به سمتِ حصارها دوید و گذاشت گاو از مرتع عبور کنه و از در پشتی خارج بشه. برای بار سوم در طویله بار شد. لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد. این ضعیف ترین، کوچک ترین و لاغرترین گاوی بود که تو عمرش دیده بود. در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع بر روی گاو پرید. دستش رو دراز کرد... اما گاو دم نداشت!.. زندگی پر از فرصت های دست یافتنیه. بهره گیری از بعضی هاش ساده ست، بعضی هاش مشکل. اما زمانی که بهشون اجازه میدیم رد بشن و بگذرن (معمولاً در امید فرصت های بهتر در آینده)، این موقعیت ها شاید دیگه موجود نباشن. برای همین، همیشه اولین شانس رو دریاب!

جمله های ناب!...

_ کسی موفق وپیروز است کهخسته نمیشود.
_ اضطراب رفیق همیشکی حسادت است.
_ راه دستیابی به موفقیت مضاعف کردن میزان شکست هاست.
_ کسی که امیدوار است را ناامید نکن .شاید امید دارایی او باشد.
_ قلب کسی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری.
_مردان موفق امروز کودکان جسور دیروز هستند.
_ زندگی ارزش دارد نه انکه خود را وقف آن کنیم.
_ لازمه اعتماد به نفس ان است که شهامتش را داشته باشید به روش خودتان زندگی کنید.
_ با ارزش ترین سرمایه شما خودتان هستید.برای بالا بردن ارزش های خود تمامی آموزش های لازم را فرا بگیرید.
_بهترین چیزها دشوارترین آنهاست.
_درد برای انسان صبور معنایی ندارد.
_آگر شکست خوردی دیگران را مقصر ندان.
_ اگر پرنده نیستی بر فراز پرتگاهها آشیانه نساز.
_ خداوند روزی هر پرنده را میدهد ولی انرا در لانه اش نمیگذارد. ادامه مطلب ...

حکمت خداوندی...

پیله ابریشم : روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای

بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شدو به نظر رسید

که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه

کمک کندو با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه

اش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد . او انتظار داشت

پر پروانه گسترده و مستحکم شود واز جثه او محافظت کند اما چنین نشد . در واقع پروانه

ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد . و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند . آن شخص

مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه

قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان

پرواز دهد . گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ

مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم - به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم

پرواز کنیم

قورباغه ها

روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با
هم مسابقه ی دو بدند.
هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بودجمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند...و مسابقه شروع شد....
راستش, کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی
بتوانند به نوک برج برسند.
شما می تونستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید:
Oh, WAY too difficult!!"
"اوه,عجب کار مشکلی!!"
"اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند.""هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست.برج خیلی بلند ه!"قورباغه های کوچیک یکی یکی شروع به افتادن کردند...بجز بعضی که هنوز با حرارت داشتند بالا وبالاتر می رفتند...
جمعیت هنوز ادامه می داد,"خیلی مشکله!!!هیچ کس موفق نمی شه!"و تعداد بیشتری از قورباغه ها خسته می شدند و از ادامه دادن منصرف
...ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد بالا, بالا و باز هم بالاتر....این یکی نمی خواست منصرف بشه!بالاخره بقیه ازادامه ی بالا رفتن منصرف شدند.به جز اون قورباغه
کوچولو که بعد از تلاش زیاد تنها کسی بود که به نوک رسید! بقیه ی قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه این کا ر رو
انجام داده؟اونا ازش پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن رو پیدا کرد....و مشخص شد که...برنده ی مسابقه کر بوده!!!
نتیجه ی اخلا قی این داستان اینه که:
هیچ وقت به جملات منفی و مأیوس کننده ی دیگران گوش ندید... چون
اونا زیبا ترین رویا ها و آرزوهای شما رو ازتون می گیرند--چیز هایی که
از ته دلتون آرزوشون رو دارید!
هیشه به قدرت کلمات فکر کنید.
چون هر چیزی که می خونید یا میشنوید روی اعمال شما تأثیر میگذاره

Always think:
و هیشه باور داشته باشید:
God and I can do this!
من همراه خدای خودم همه کار می تونیم بکنیم
___________________________________________
آنانکه همه چیز در نگاهشان بزرگ است خدا را از قلب خویش منها کرده اند.