به زودی زود بر می گردم.
روحانگیز سامینژاد/همسرش1-ماجرا از اولین فیلم
ناطق سینمای ایران یعنی «دختر لر» به کارگردانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر
ایرانی شروع شد. با ساخت این فیلم و نمایش آن در سال 1312 یک طلاق واقعی
اتفاق افتاد. این فیلم آنقدر برای ایرانیها جذاب بود که به مدت 3سال در
سینماهای تهران و شهرستانها نمایش داده شد و به عنوان پرفروشترین فیلم
زمان خودش انتخاب شد. اما خانواده بازیگر زن این فیلم، روحانگیز
سامینژاد که از حضور او در این فیلم ناراضی بودند، او را طرد کردند و
همسرش هم او را طلاق داد.
این اولین طلاق یک چهره سینمایی در تاریخ
سینمای ایران است؛ اتفاقی که سالهای بعد کمی شایعتر شد و به یکی از
ویژگیهای زوجهای سینمایی، به خصوص در دوران قبل از انقلاب، بدل گشت.
با
پیروزی انقلاب و آغاز دوران جدید سینمای ایران، طلاق زوجهای سینمایی هم
کمتر شد و الان خیلی از زوجهای سینمایی را میتوان مثال زد که سالهاست
با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی میکنند.
برای مشاهده متن کامل به ادامه مراجعه کنید
سوسن تسلیمی/داریوش فرهنگ
2-سی
و پنج سال پیش، داریوش فرهنگ آدم خیلی معروفی بود و سوسن تسلیمی را کسی
نمیشناخت، اما پس از ازدواج و در سالهای دهه شصت، ماجرا برعکس شد و
تسلیمی شهرتی فراوان پیدا کرد. در این سالها اگرچه داریوش فرهنگ فیلمساز
بود و بعضی کارهایش خیلی مطرح شد، اما حضور ثابت تسلیمی در فیلمهای بهرام
بیضایی، این بازیگر هنرمند را به اوج رساند. این دو که از طریق گروه تئاتر
پیاده با همدیگر آشنا شده بودند، پس از مدتها زندگی مشترک سرانجام فرصت
پیدا کردند تا در فیلم «شاید وقتی دیگر» ساخته بهرام بیضایی، نقش زن و
شوهر را بازی کنند. تسلیمی، پس از این فیلم، به همراه فرزندش عازم سوئد شد
و امروز یکی از چهرههای سرشناس تئاتر سوئد است. اما داریوش فرهنگ مانده و
فیلمسازی و بازیگری را تا امروز ادامه داده است.
خسرو شکیبایی/تانیا جوهری
3-شاید خیلیها ندانند
که شکیبایی در دهه 40 کار خودش را با دوبلوری شروع کرد و پس از ناکامی در
این رشته به تئاتر رفت و سالها گذشت تا دوباره با فیلم «خط قرمز» مسعود
کیمیایی به سینما بازگشت. تانیا جوهری هم در همان سالهای دهه 50 بازیگر
تئاتر بود. این رابطه که منجر به ازدواج شد، چندان خبرساز نبود؛ چون هیچ
یک از این دو، آدمهای معروفی نبودند و در سالهای بعد در حرفهشان سرشناس
شدند. شکیبایی کماکان یکی از بازیگران محبوب و سرشناس سینمای ایران است
اما تانیا جوهری در سالهای اخیر بسیار کمکار شده است. جالب است که
مشهورترین فیلم شکیبایی یعنی«هامون»، داستان مرد روشنفکری است که تمایلی
برای جدایی از همسرش ندارد اما زن و خانوادهاش اصرار دارند که این جدایی
هر چه زودتر اتفاق بیفتد.
آیدین آغداشلو/شهره آغداشلو
4-آیدین آغداشلو
که نقاش، طراح، گرافیست و نویسندهای تواناست، سالها قبل، پس از یک
ازدواج ناموفق و در حالی که دختری به نام تارا داشت، با شهره آغداشلو
ازدواج کرد. شهره در فیلمهای علی حاتمی (سوتهدلان) و عباس کیارستمی
(گزارش) بازی کرده بود و با تحسین مواجه شده بود و کمکم داشت به بازیگری
توانا تبدیل میشد. شهره آغداشلو که با بازی در فیلم «خانهای از شن و مه»
و نامزدی اسکار، امروزه یک بازیگر معتبر در عرصه جهانی است، از آیدین جدا
شد و مجددا ازدواج کرد و خدا دختری به او داده که ظاهرا آن هم اسمش تارا
است. شهره آغداشلو در تمام گفت وگوهایش همواره از آیدین آغداشلو به عنوان
کسی یاد کرده است که دوران سعادتمندی را با هم سپری کردند؛ بر خلاف عادت
بسیار زشتی که خیلیها دارند و پس از جدایی، با لحنی زننده درباره همسر
سابقشان صحبت میکنند. ظاهرا نه ازدواج و نه جدایی این دو، در مسیر پیشرفت
حرفهایشان هیچ تاثیری نگذاشته و هر دو همچنان از چهرههای فعال در حیطه
کاری خود هستند.
ابوالفضل پورعرب/ آناهیتا نعمتی
5-زمانی که
ابوالفضل پورعرب با آناهیتا نعمتی ازدواج کرد، بازیگر بسیار معروفی بود.
او محبوبیتش را که با بازی در فیلم «عروس»، ساختهی بهروز افخمی، به دست
آورده بود؛ تا سالها حفظکرد.
از آن طرف، آناهیتا نعمتی تازه با فیلم
خوشساخت «هیوا»، ساختهی رسول ملاقلیپور، وارد سینما شده بود و به عنوان
یک چهره جوان و بااستعداد، اول راه بود. از این ماجرا حدود 8 سال میگذرد.
ابوالفضل پورعرب از آن زمان، سیر نزولی را در کارش تجربه کرد و آناهیتا
نعمتی هم در حاشیهی سینمای ایران به کار خود ادامه داد.
حالا این
روزها پس از سالها جدایی این زوج هنرمند، هم آناهیتا نعمتی دوباره به
سینمای جدی بازگشته و هم ابوالفضل پورعرب در تلویزیون پرکارتر شده است.
بابک ریاحی پور/مهتاب کرامتی6-بابک ریاحی پور
یکی از معروفترین نوازندههای ایرانی با ساز تخصصی گیتار باس است و در
زمینه موسیقی راک فعالیت میکند. او در آلمان موسیقی را آموخته، آن را در
ایران ادامه داده و با خوانندههایی مثل محمد نوری و گروههایی مثل اوهام
و آویژه که نوعی موسیقی تلفیقی را دنبال میکردهاند، همکاری داشته است.
مهتاب کرامتی از سال 1377 با بازی در فیلم «مردی از جنس بلور» پایش به سینمای ایران باز شد.
جالب
این که ریاحی پور زودتر از کرامتی به سینما آمده بود. او در سال 1374 برای
موسیقی فیلم «فاتح» نوازندگی کرده بود؛ کاری که بعدها ریاحی پور کمتر سراغ
آن رفت. ولی مهتاب کرامتی با جدیت، حضور در سینما و تلویزیون را ادامه داد
و رشد کرد و خیلی زود به ستاره سینمای ایران تبدیل شد. حالا مهتاب کرامتی
تنها زندگی میکند و علاوه بر بازیگری و فعالیت در یونیسف، در یک موسسه
طراحی و تولید لباس هم حسابی مشغول ست.
نیما بانکی/ لیلی رشیدی7-خانم رشیدی سوای این
که دختر احترامالسادات برومند و داود رشیدی است و از بچگی در محافل هنری
بزرگ شده، بازیگر خوبی هم هست. بیشتر ما او را با «مادرخانمی زیزیگولو»
میشناسیم. اما بعضیها شاید بولتن جشنواره فیلم کودک را به یاد بیاورند
که عکسهای کودکی او را در کنار لیلا حاتمی به چاپ رسانده بود. این دو
لیلی و لیلای محبوب، از کودکی همبازی بودهاند؛ هرچند بعدها، لیلی یک چهره
تلویزیونی شد اما لیلا یک ستاره سینما.
لیلی رشیدی همسر پیشین نیما
بانکی است که به اندازه رشیدی مشهور نیست اما در عکاسی استعداد داشت و
رفتهرفته در کارش به موفقیت دست پیدا کرد تا اینکه امروزه به چهرهای
مطرح در عالم تبلیغات تبدیل شده است. نیما بانکی را اگر از «پراید تهران
یازده» به یاد نداشته باشید، در آگهیهای سامسونگ با لباس برزیل، یا با کت
و شلوار در حالی که پایش را از قاب السیدی بیرون گذاشته، دیدهاید. حاصل
زندگی مشترک این دو، پسری است که با مادرش پیش خانواده رشیدی زندگی میکند.
یوسف مرادیان / سارا خویینیها
8- همین اواخر بود
که از سارا خویینیها فیلم پر حرف و حدیث «نقاب» اکران شد که داستانش
درباره سوء استفادههای متقلبانه از موضوع ازدواج بود. چندی پیش از
تلویزیون هم سریالی پخش میشد که داستانش درباره سیاوش و رستم شاهنامه بود
و نقش سیاوش را مرادیان بازی میکرد.
خویینیها در «معصومیت از دست
رفته» هم بازی خوبی داشت اما نقشی که مرادیان در «سربازهای جمعه» بازی
کرد، به هر دلیل، آن قدر کوتاه شد که اصلا به چشم نیامد. این دو بازیگر که
زمانی با یکدیگر زیر یک سقف زندگی میکردند، سرانجام از هم جدا شدند و
امروزه به فعالیت قبلیشان که همان بازیگری در سینما و تلویزیون است ادامه
میدهند؛ از جمله خویینیها که چهرهاش را در نقش اصلی «بیصدا فریاد کن»
حتما دیدهاید.
فریبرز عرب نیا/آتنه فقیه نصیری/ عسل بدیعی9-این
3 بازیگر، معروفتر از آن هستند که بخواهیم معرفیشان کنیم. فریبرز
عربنیا به ترتیب با آتنه فقیهنصیری و عسل بدیعی ازدواج کرد و از آنها
جدا شد.
عربنیا که اغلب، او را با بازیهای چشمگیرش در فیلمهای مسعود
کیمیایی، مانند«سلطان» و «ضیافت»، به خاطر میآورند، در فیلمی با موضوع
طلاق نیز ایفای نقش کرده است. او در این فیلم (هزاران زن مثل من)، از
همسرش (نیکی کریمی) جدا شده و مانع احقاق حق او برای تصاحب بچه میشود.
آتنه فقیهنصیری نیز که در فیلمها و سریالهای متعددی ایفای نقش کرده
است، با بازی خوبش در نقش «خاله سارا» در یک سریال تلویزیونی، نگاهها را
به خود متوجه کرد. درخشش عسل بدیعی نیز از بازی در فیلم «بودن یا نبودن»،
ساختهی کیانوش عیاری، شروع شد.
دانشمندان استرالیایی تی شرتی ابداع کرده اند
که به کسانی که دوست دارند بصورت خیالی گیتاربزنند، امکان می دهد بدون
آنکه واقعا گیتاری در دست داشته باشند به نوازندگی گیتار بپردازند
در محل آرنج آستین این تی شرت وسیله کوچکی
نصب شده است که کوچکترین حرکات را ثبت کرده و آن را بصورت بی سیم به
کامپیوتر منتقل می کند، این کامپیوتر این حرکت ها رابه ملودیهای گیتار بدل
می کند
در حال نواختن خیالی، فرض بر آن است که یک آستین به عنوان دسته گیتار و دیگری به عنوان پنجه گیتارعمل می کند
این"ساز پوشیدنی" می تواند برای نوازنده های چپ دست یا راست دست تنظیم شود
ریچارد هلمر، سرپرست گروه تحقیقاتی تولید این تی شرت می گوید: "این
ساز مجازی به سادگی قابل استفاده است و حتی ساخت موسیقی توسط نوازندگانی
که مهارت چندانی در زمنیه موسیقی یا کامپیوتر ندارند، را امکان پذیر می
سازد"
تولید این تی شرت نتیجه همکاری مشترکی بین پژوهشگران در حوزه های کامپیوتر، موسیقی، و صنعت پارچه بافی بوده است
با این ابداع لباس که تاکنون در پوشاندن بدن یا دنیای مد کاربرد داشته، به حیطه موسیقی و سرگرمی ها کشیده شده است.
با طراحی نرم افزارهای دیگری، این گروه از پژوهشگران قصد دارند تا تی
شرت هایی برای نواختن دایره زنگی و ساز ضربه ای به نام گیرو را نیز به
صورت مجازی تولید کنند
گلزار سال گذشته بعد از عقد قرارداد برای ایفای نقش در فیلم این کارگردان به دلایلی از حضور در این فیلم سر باز زد و فیلم با...
این روزها اگر پروژههای سینمایی به
دنبال یافتن بازیگر مناسبی برای نقش اول خود باشند، بازیگری که میان
مخاطبان سینما محبوبیت داشته باشد و به نوعی جزو بازیگران بفروش به شمار
رود، نمیتوانند به سراغ محمدرضا گلزار بروند چرا که طبق آخرین خبرها این
بازیگر سینمای ایران ممنوعالتصویر شده است.
محمدرضا گلزار از بازیگرانی است که در سینمای ایران خیلی زود به اوج شهرت
و محبوبیت رسید. او سال گذشته حضور فعالی در فضای رسانهای کشور داشته
است. مصاحبههای مختلف در یک سال گذشته نام این بازیگر را بر سر زبانها
انداخت. حالا با مسائلی که پیش آمده ظاهرا دستاندرکاران سینمای ایران و
علاقهمندان این بازیگر باید حداقل تا پایان سال 87 صبر کنند.
روز گذشته بعد از انتشار این خبر، خبرنگار ما در تماس با یک مقام
مسوول و مطلع که مسوول رسیدگی به چنین مواردی است علت ممنوعالتصویر شدن
این بازیگر را جویا شد. یکی از مسوولان این اداره که مایل به بیان نام خود
نبود ابتدا با زیرکی مساله را نفی اما بر این نکته تاکید کرد که هیچ
پروژهای حق استفاده از این بازیگر را بدون اجازه کتبی و رسمی این اداره
ندارد و البته پروژههایی نیز که تاکنون چنین درخواستی داشتهاند، با پاسخ
منفی این اداره کل مواجه شدهاند. حتی وقتی خبرنگار ما این پرسش را مطرح
کرد که آیا پروژههایی که در 6 ماه آینده آماده نمایش میشوند امکان
استفاده از این بازیگر را دارند یا خیر، با این پاسخ مواجه شد که تا اطلاع
ثانوی هیچ پروژهای حق استفاده از این بازیگر را ندارد و در این زمینه
ملاک زمان حال است نه آیندهای که شاید در آن این ممنوعیت رفع شود.
این مسوول نیز به این مساله اشاره کرد که علت ممنوعالتصویر شدن این
بازیگر، پرونده شکایتی است که از اومطرح است اما تحت هیچ شرایطی حاضر به
ارائه اطلاعات دیگری نشد. شنیده میشود ممنوعالتصویر شدن تا پایان امسال
ادامه خواهد داشت. درباره علت آن نیز خبرنگار ما روز گذشته جستجوی فراوانی
کرد و به چند روایت مختلف رسید؛ برخی آگاهان معتقدند احتمالا او به دلیل
اختلاف با یک فیلمساز، با شکایت او در اداره کل نظارت مواجه شده است.
گلزار سال گذشته بعد از عقد قرارداد برای ایفای نقش در فیلم این کارگردان
به دلایلی از حضور در این فیلم سر باز زد و فیلم با تاخیری حدودا 7 ماهه
ساخته شد. طبق شنیدهها گلزار برای ایفای نقش در این فیلم دستمزد بسیار
بالایی درخواست کرده بود که این مساله بازتابهای منفی فراوانی نیز به
دنبال داشت.
اما از سوی دیگر گفته می شود علت ممنوعالتصویر شدن، اخراج وی از
کشور امارات به دنبال درگیری با پلیس امارات است. شنیده میشود گلزار در
یکی از سفرهای خود به دبی، با پلیس این شهر درگیر میشود و کار به
کتککاری میکشد و او به دلیل کتک زدن پلیس از دبی اخراج میشود.
البته میتوان به این روایتها شایعات تایید نشده دیگری را هم اضافه
کرد، اما گروه رسانه روزنامه جامجم ترجیح میدهد به جای انتشار این
روایتها اخبار موثق و رسمی را از طریق معاونت سینمایی دریافت کند.
برنامه هفتگی خانم های ایرانی
توجه: خواندن این متن اصلا به خانم ها توصیه نمی شود!
1- نخونید!
2- اگر خوندید فحش ندید!
3- اگر فحش دادید به نویسنده ندید!
شنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم ''فال قهوه روسی یخ زده''
بگیریم. میگن خیلی جالبه، همه چی رو درست میگه به خواهر شوهر نازی گفته
''شوهرت واست یه انگشتر می خره'' خیلی جالبه نه؟ سر راه یه چیزی از بیرون
بگیر بیار!
یکشنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم کلاسهای "روش خود اتکایی بر اعتماد
به نفس" ثبت نام کنیم. هم خیلی جالبه هم اثرات خیلی خوبی در زندگی زناشویی
داره. تا برگردم دیر شده، سر راه یه چیزی بگیر بیار!
دوشنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم شوی "ظروف عتیقه". می گن خیلی جالبه. ممکنه طول بکشه. سر راه از بیرون یه چیزی بگیر و بیار!
سه شنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز من و نازی قراره با هم بریم برای لباس مامانم که می
خواد برای عروسی خواهر نازی بدوزه دگمه بخریم. تو که می دونی فامیل مامانم
اینا چقدر روی دگمه حساسند! ممکنه طول بکشه، سر راه یه چیزی از بیرون بگیر
بیار!
چهار شنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم برای کلاس "بدن سازی" و
"آموزش ترومپت" ثبت نام کنیم. همسایه نازی رفته میگه خیلی جالبه. ترومپت
هم که میگن خیلی کلاس داره مگه نه؟ ممکنه طول بکشه چون جلسه اوله. سر راه
یه چیزی بگیر بیار!
پنجشنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم خونه همسایه خاله نازی که تازه
از کانادا اومده. می خوایم شرایط اقامت رو ازش بپرسیم. من واقعاً از این
زندگی ''خسته '' شدم! چیه همش مثل کلفتها کنج خونه! به هر حال چون ممکنه
طول بکشه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!
جمعه
مرد: عزیزم! امروز چی ناهار داریم؟
زن: ببینم تو واقعاً خجالت نمی کشی؟ یعنی من یه روز تعطیل هم حق
استراحت ندارم؟ واقعاً نمی دونم به شما مردای ایرونی چی باید گفت! نه!
واقعاً این خیلی توقع بزرگیه که انتظار داشته باشم فقط هفته ای یه
بارشوهرم من رو برای ناهار بیرون ببره؟!